Home خانه
برآمد بنیان اندیشی
برآمد بنیان اندیشی
مصطفی عمرزی
تردید، حوزه ی پژوهش های تاریخی را دگرگون کرده است. به این اساس، برآمد بنیان اندیشی به گمانه های انجامیده که بایسته است روایت تاریخی را از منظر «خوب و بد» بنگریم.
اصرار مدام آرکاییک در زمینه ی اسلامی کشور هایی که جغرافیای پژوهش های مستشرقین بوده اند، عامل ایجاد ذهنیت هایی می شود که بدون درک خوب و بد، از عمق تاریخ، اصالت می سازد. متاسفانه این اصالت که عاری از تبیین جوهره ی ساخت و ساز است، به مبنایی مبدل می شود تا بر اثر «توطئه» ی تاریخی، تنازع سیاسی در شکل فرهنگی نیز بروز کند.
برآمد بنیان اندیشی در جمهوری اسلامی ایران که پس از دو دهه، خرد بازنگری را به منطقه ی پیرامون منتقل می کند، اگر در ایران، ابواب نو گشوده است، در کشور هایی چون افغانستان، تردید برای بازنگری را به ارمغان می آورد.
تعمیم مفاهیم بنیان اندیشی در فاز جدیدی که در این اواخر رونما شده، اگر نه چندان هم به سطح روشنگری های تاریخی در ایران باشد، از همسویی با باور هایی کاسته است که در ایست آن، بازنگری عمل کالایی هایی نیاز می شود که در نوع آرکاییک، بیشتر مُعضل آفریده اند.
در واقع قرار گرفتن در بستر تنوع قومی که روی چند طبقه ی تاریخی متحول می شود و در افت و خیز آن، نقش هایی دگرگونه شده اند، چنانی که امروزه ستیز سیاسی مبنای کژروی ها و ژاژخواهی هاست، در گذشته نیز تاریخ را از عامل بد اشباع می کند.
به اثر برآمد بنیان اندیشی، توسعه ی دانش تاریخ از مدخل های نوگشوده ی روشنگری، باب تعریف دوباره ی «ایسم» هایی را میسر می کند که در اعماق گذشته وجود داشته اند.
مهم ترین عامل روشنگری برآمد بنیان اندیشی، تدقیق آن زوایای تاریک تاریخ است که افول، افت و زوال، چه گونه واقع شده اند؟ ما در تجربه ی توحش مدرن که منشای غربی نیز دارد، حتی شاهد فراز و نشیبی بودیم که در آرایش کامل، جنگ دوم جهانی را به ارمغان آوردند.
بدون شک، توسعه ی تاریخی آرکاییک، انباشته از تعاملاتی ست که گاه از عمق چند هزار سال، تاریخ را در مسیر انحراف باقی گذاشته اند. تامل بنیانی روی عامل بد، کشف نسخه های باقی مانده ی تاریخ است که در عموم روایات و تحقیقات ماضی، حتی اگر غیر جانبدارانه نباشند، طبقات «روی همرفته» را تعریف کرده اند.
مقوله ی «توطئه» ی تاریخ که هنوز به تعمیم مفاهیم ستیز و استعمار کمک می کند، در موج سواری تاریخی که به روایت دلخواه در فتوحات و یادگار های خورد و بزرگ، پنهان شده است، ستم ها و رنج هایی را کتمان می کند که شگوفایی مردمان و کشور ها در سیاهی حضور فاتحان، متغیر می شوند.
برآمد بنیان اندیشی، نه فقط تصحیح تاریخ را به منظور صواب و ثواب توسعه می دهد، بل تعمیم مفاهیم آن در مکتب های فکری، ایسم هایی را بررسی می کند که از عامل بد، عاری پنداشته می شدند. مثلاً بعضی هنر های انسانی که تجلی گاه چند هزار ساله دارند، تنها به این معنی نیستند که آن چه در گذشته، روایت منشای بسیاری از هنر های کنونی است، فقط جنبه ی ذوقی داشته باشند.
نماد های منتقل پیام، از عمق هزاران سال بدین سو، عامل باور هایی نیز مانده اند که محتوای بسیاری از مکتب های زشت را منتقل می کنند. باوجود جاذبه ی دیداری تاریخ که به انواع تخلیقات انسانی می رسد، اما خوانش عامل بد در آن ها، به گمان هایی می انجامد که در شکاکیت مدام، حوزه های فکری انسانی را وسعت می بخشند.
ما در اوان داده های بنیان اندیشی که مدیون روشنگری های افراد و اشخاص معدود اند، قرار داریم. به تبعیت از این درک، یقین دارم که با طهارت حوزه ی تاریخ یا مادر رویداد ها، معضلاتی حل می شوند که به خصوص در زمینه ی سیاسی، از چند قرن پسین، تنازع را وارد جغرافیای اسلامی کرده اند. در واقع اصرار مدام آرکاییک آن در زمینه ی اسلامی که به گونه ای باعث تضعیف حاکمیت های ملی می شود، از زمان استعمار مستقیم تا کنون، امکانات ما را هدر می دهد.
اما مهم ترین جنبه ی برآمد بنیان اندیشی، خرد تعقل آن است. ایسم برآمد بنیان اندیشی در زمینه های مختلف، قادر به خلق طهارت فکری می باشد. شناخت عامل بد که بر مبنای قدیم شناخته می شود، مکتب ها و ایده هایی را حذف یا پیراسته می کند که در تنوع تخلیقات انسانی، مفاهیم رمز گونه یا تحریف شده ی آن ها به تعمیم انحراف بشری انجامیده اند.
ما در نخستین تحول مهم حوزه ی تاریخ، هرچند در مقطع ایست قرار داریم، اما این مانع، تا زمان بسط مفاهیم بنیان اندیشی در سایر حوزه های انتروپولوژی، حداقل جلو وفرت ایده هایی را می گیرد که با اصرار آرکاییک، هزار سال تحولات مهمی را که پس از انعکاس اسلامی، منطقه ی مسلمانان را بیدار و شگوفا کرده اند، در بغرنج حیات باستانی، به توهم و نارسیسم تباری می کشاند.
بنا بر این، برآمد بنیان اندیشی را مقوله ی مهم تر از روایت، تالیف و اقتباس تاریخی تلقی کنیم. این ممد پژوهش که از یافته های تحریف، جعل و دروغ، ماهیت بد ماضی را تشخیص می دهد، حوزه ی پژوهش را در زمینه ی برداشت ناسالم، وقایه می کند.
در واقع عامل بد که به ابداع بد-ایسم ها انجامیده است، در زمینه ی ناهنجاری ها و ناهمخوانی هایی که در تنازع سیاسی، یکی را به جای دیگری مصادره کرده، از گمان ها و شکاکیت هایی که نقطه وار ظاهر شده اند، از دو دهه ی پیشین که در جمهوری اسلامی ایران به گونه ی جدی زیرسوال قرار می گیرند، در استمرار پس از دو دهه، ایده های زیادی خلق کرده اند که جمع آن ها، بنیان اندیشی را به مقوله ی مهم تشخیص خوب و بد تاریخ، مبدل کرده است.
برآمد های بنیان اندیشی در صورتی که به متمم کار در حوزه ی تاریخ رسمی و نهادینه شوند، مدخل هایی جدیدی را خواهند گشود تا بدانیم تحول تاریخی در جایی که به اثر توطئه ی تاریخ رونما شده، چه گونه به تغییرات گسترده ای انجامیده است که در وسعت جغرافیایی در دشوارگذار باستانی، این همه داستان هایی رونما شده اند که به گونه ی مثال، تنها با ماشین «آریایی» آن، هر قدر که خواسته اند، شرق و غرب، شمال و جنوب عمق تاریخ را در حالی درنوردند که اگر هفت خوان رستم را مرز های آن ها بدانیم، باید موجودات زمینی نباشند.
از طریق لینک زیر، رساله ی «فلسفه ی بنیان اندیشی» را رایگان دانلود کنید!