Home خانه
گرگ، انسان نیست
گرگ، انسان نیست
حیات الله بخشی
شاعر تا سراید شعر من
نیست ساحر تا بیارد سحر من
موج احساس است و درد و عاطفه
هر غزل از بحر طبع شعر من
من به انسان مهر ورزم هر زمان
مادر گیتی ندارد مهر من
وقتی انسان گرگ انسان می شود
می تراود خون ز چشم و چهر من
چون همه اولاد آدم بوده ایم
عشق آدم خلط شده با مهر من
ساحران دور موسا بخشیا
عاجز اند از طبع شعر و سحر من