Home خانه
سروري براي آزمون الهي
سروري براي آزمون الهي
مصطفی عمرزی
درست در خاتمه ي ماه مبارك رمضان، پس از يك ماه رياضتي كه با تحريم خورد و نوش به همراه است ، سه روزي را مي آغازيم كه به نحوي عزاي شكم را مداواست. اين سه روز، ایام عيد سعيد فطر هستند كه با خاتمه ي رحمت حق، سرور و شادماني آن به شمار مي روند:
حضرت مولاناعيد آمد و عيد آمد و آن بخت سعيد آمد
برگير و دُهل مي زن كان ماه پديد آمد
بگذشت مه روزه و عيد آمد و عيد آمد
بگذشت شب هجران، معشوق پديد آمد
عيد آمد و عيد آمد، ياري كه رميد آمد
عيدانه فراوان شد، تا باد چنين بادا
ملای بلخی/ رومی
عيد از جمله ی واژه گانی ست كه همانند بسياري از واژه گان خيلي آشنا، با معانی خوش، همنوایی دارند. هر سال در كشور هاي اسلامي، دو موقعيتي وجود دارند كه با نام عيد، به سرور، احترام و تحمل پذيري ها وضاحت بيشتری مي بخشند.
در يك معنای عام، عيد، به روز هايی گفته مي شود كه شادماني و سرور از ويژه گي هاي آن به شمار مي رود. با فرارسيدن هر عيدي، براي سرور و شادماني آماده مي شويم، اما از کنار وسعت آن، بی توجه به عمق معنی، گذشته ایم.
«عيد»، لغت عربي است و از كلمه ی «عود» اين زبان، گرفته شده است. «عود» به معني بازگشتن، دوباره برگشتن و در معاني چون معاودت، عيادت و جويان کردن، آمده است. كلمه ی «عيد» در مفهوم اسلامي آن، بی ترديد با ظهور اسلام، پيوند ناگسستني دارد، اما اين موضوع، برهان اين نيست كه قبل از عيد، جشن و سروري، ميان ملت هايي كه به اسلام گرويده اند، وجود نداشته باشد. میراث های گذشته ی ما، با نماد های نیکوی آن ها حتی قرن ها پس از ظهور اسلام، چنان در تار و پود مردم، ریشه دوانیده اند که تا امروز نیز تجلیل می شوند.
مردم ما قبل از اسلام نیز به شادی و پایکوبی می پرداختند که حرکات موزون اتن ملی، از یادگار های بسیار کهن آن است. این نشانه ی قدیم ترین رسوم فرهنگی ما، نماد آشکار باور هایی ست که مردم در خوشی ها تبارز می دادند/ می دهند.
با گسترش حوزه های جغرافي و انديشه یي اسلام، راهي گشوده مي شود هموار، و قوت آیین الهی(اسلام)که سنت های گذشته در برابر آن، به ویژه رسوم و خرافات مردود مجوس/ فارس، هیچ شمرده می شدند، باعث می شود به استثنای آن چه بعداً در جریان قرن چهارم هجری، توسط سلسله ی منفور سامانی، احیا یا جعل شدند، بعضی از داشته هایی منفی قدیمی که مذهبی بودند نیز کنار گذاشته شوند.
عید با فلسفه ی ارزش های اسلامی و همانند سایر داشته های این آخرین آیین الهی، فقط در محدوده ی شادمانی ها و خوشی ها قرار ندارد. تقابل و برخوردی که بر اثر فلسفه ی آن میان مسلمانان به وجود می آید، وسیله ای ست برای کنار گذاشتن کدورت هایی که پاسخی برای برون رفت نمي يآبند.
با تاثیری که ارزش های گرامی اسلامی بر زنده گی مسلمانان گذاشته است و تمام شؤن آنان را شامل می شود، ادب و فرهنگ پُر بار سرزمین ما نيز متاثر از آن می شود. به ویژه زبان دری و اندیشمندان دری گو، بر مقام آن ارج ها گذاشته اند:
اي خداوند عيد روزه گشاي
بر تو فرخنده شد چو فر هماي
مسعود سعد سلمان
كمتر انديشمند و نامور زبان و فرهنگ دري، وجود داشته است كه متاثر از ارزش هاي والاي اسلامي نبوده باشد. اين موضوع در آثار آنان تجلي بسيار دارد و «مثنوي معنوي» ملای رومی/ بلخی ، بهترين نمونه ي آن محسوب مي شود.
عيد، جزو ارزش هاي والاي اسلامي و الهي، در انديشه ها و آفرينش هاي ادیبان دری، به وفرت وجود دارد. آنان كوشيده اند با تفاسير گوناگون، اعتقاد بر باور هاي اسلامي و ضمایم آن در مقاطع زماني مختلف باعث شود نفوذ آن فراتر از برداشت های دینی، جزو قاموس شادمانی های مردم، به ويژه در ادب و فرهنگ ما نهادینه بماند.
توجه و انگيزه هایي كه از عید منشه می گرفتند، ژرفاگونه بر باريكي هايی منتهي شده اند كه اديبان دری گو، رشته ها و نكات آن ها را تعقيب کرده و بر نمودار هاي مختلف آن ها پرداخته اند.
آن چه تا اكنون دنبال كرديم، شمه ای بود كه چه گونه عيد در تار و پود فرهنگ ما رسوخ کرده است و متقدمان بزرگ ادب دری، چه گونه از آن متاثر شده اند و تحت تاثیر آن، مسرت و شادمانی را تعریف کرده اند؛ یعنی در روز های عید، مسرتی که در پی آزمون الهی، اتفاق می افتاده است، ایام عید را خوش تر می سازد. به این معنی که فراغت جمعی امت مسلمه از واجبات، سنن و فرایض، آنان را در زمینه ی مسرتی دل خوش می سازد که می بینند «همه» خوشحال اند.
حافظ! منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
حافظ
پديده ي عيد با عمری بيش از يك هزار و چهار صد سال، در يك مسير طولاني، همراه ما بوده است. اين پديده يا هم یک ارزش بزرگ، با گذار از هر سده اي، رنگ وارنگ فرهنگی نيز شده است. ادبيات زبان دری، اين ارزش اسلامي را موضوعي معرفی می کند که موجد پاک دلی هاست.
اما تصويري كه از ادب و فرهنگ عيدی داريم، با تفاوت هايی از گذشته، مثلاً در ميان شهر ها و روستا ها، فرق می کند. روستا ها با دوري، ولی در آغوش طبیعت، شاید صفای عیدی را بیشتر نگه داشته باشند. برعکس در شهر ها، عید ها در میان نزاکت های مدنی، بیشتر با سروری مردمی گره می خورند که متاثر از عادت های نو اند.
در قسمتي از اين نوشتار، اشاره رفت كه چه گونه انگیزه هایی که ناشی از تدین و پیرامون اند، قشر فرهنگي و قلم به دست را واداشته اند به تبعیت از آن ها، عيد را با رنگ روزگار خودشان وصف كنند. اين عطف توجه، نوعی از پیوند های روحی را مشروح می سازد که مردمان هر عصر و روزگاری، از ایام خوش در زمینه ای محظوظ می شدند که مقولات زنده گی شان به شمار می رفت.
تصور کنید وقتی در روزگار ما، پدید های فرهنگی در عرصه ی تکنالوژی، تبادل می شوند، مسرت های مردمان گذشته که در حد ما زنده گی نمی کردند، چه گونه فرهنگ های مسرت را باب می کرده اند. شاید توجه دری گویان قدیم به مثال عید، تعمیم این ذهنیت هم بوده باشد تا مردم را به یاد، ارزش و احترام به خلق روش هایی کمک کنند که دور از جنگ شمرده می شوند.
بخواهیم یا نخواهیم، با تغيير و تحولی که از تفاوت های اعصار به وجود مي آيند، ارزش ها و باور ها، اگر در كُل، چهره عوض نكنند، حداقل جامه عوض خواهند كرد. بنا بر این، حفظ جوهر ارزش هایی که به مردم ارج و احترام، دوستی و صمیمیت می بخشند، پهلوی مهم دیگر کار فرهنگی ما به شمار می رود که نباید فقط در ظواهر یا عادت استقبال از عید ها، فراموش کرد.