Home خانه
!آن عافیه که عفیف بود
آن عافیه که عفیف بود!
این واقعیت دو مسافر گیرمانده در صحرا همچو آتشی بر وجدانهای یخزده این امت میباید بود.
شخصی که با خانماش یکجا از ره بیابانی در سفر بودند، ناگه دزدان صحرایی جلو آنها را گرفته و با گرفتن مال و ناموساش(خانمش) دورادور این آقا یک حلقه خط کشیده و بگونهٔ هشدار به آن خطاب کردند:
مبادا که پایت ازین خط بیرون آید و با زندگیات بازی کنی!
و بعدش این همه سارقین به عفت خانمِ این مرد دست برده و تجاوز نمودند، این آقا از ترس جان خویش جرئت پا گذاشتن بیرون از آن خط را نداشت.
بلی! وضعیت امروزی امت اسلامی چنین است، این امتی که در بیابان انحطاط گیر مانده و در جستجوی سپر است، چند لندهغرِ طاغی جلو راه آنهارا گرفته و بر ناموس، عزت، سرزمین و مقدساتش تجاوز می کنند و گِرد کثیری از افکار و اجساد این امت و حکام چاکر آنها با خط قرمزی بنامهای(دموکراسی، حقوق بشر، جامعه مدنی و لیبرالیزم) حلقه کشیده و رعب واکنش را در دلهای آنها جا داده اند؛ و این همه گیرماندگان حلقهٔ ذلت هراس دارند ازینکه: وعید آنها با پا گذاشتن به آنسوی خط، محکومیت به برچسپ های "تروریست، بنیادگرا، متحجر، و افراطی" خواهد بود و این متاع الغرور و لقبهای پر زرق و برق از آنها گرفته خواهد شد. و با کفر و ارتداد اینها از مفاهیم غربی، خدای کعبهٔ فکری آنها دوباره آنرا با B52 بر آنها تحمیل خواهد کرد.
کاخ های سرخ و سفید پا برجا اند...
در خفه کردن گلوی "امت بیضا" این لندهغران یکی پس دگری جاگزین هم میشوند.
اما این عافیه صدیقی و هزاران عافیه دگریست که تحت یوغ این لندهغران متمدن پوست داده و نعره«وا معتصما!» سر میدهند.
اما عافیه دگر عفیف نیست، آنچنان که پیامی بدین امت بدبخت داشت:
«من دگر زنده نیستم، من از آن زمانی مرده ام که بر من تجاوز نمودند...»
باز هم ای مسلمانزادهها! مصروف این هستید تا چگونه با توجیهات اباطیل و چرب زبانیهای خود جلو مَلاءها و طواغیت قرن ظاهر شده، وِرد زبان آنها گشته و موصوف به جانانِ روشنفکر شوید؟!