Home خانه
!چه بودند، چه شدند
چه بودند، چه شدند!
مصطفی «عمرزی»
شاید هزاران موردی را دیده باشیم که تداعی گذشته های خوش این مملکت، مردم ما را به افسوس و حسرت می کشانند. من عبارت «چه بودیم، چه شدیم!» را در صد ها نمونه ادبیاتی دیده ام که به ویژه در شبکه های اجتماعی، هموطنان را با تصاویر و فلم هایی غافلگیر می کردند که می دیدند فقط چهار دهه قبل که بخشی از ارزش های آن دوره ها تا 8 ثور نیز دوام آوردند، چهره ی افغانستان را سوا از بدبختی هایی نشان می دادند که حالا با اجحاف، ستم ها و موانعی که در برابر قشر اناث افغان قرار داده اند، اصالت های مدنی آنان با وضاحت تاریخی، شناخته نمی شوند. منظورم این است که در کنار ظواهر آراسته ی زنان و دختران باسواد، فرهنگی و شهری افغان، طیف دیگر، از قربانی هایی حکایت می کنند که با مشخصه ی 8 ثور، با ارتجاع اول، مرتبط می شوند.
در مقاله ی «این سوی حقیقت» از حقانیت چهره های واقعی و شان اجتماعی و شرافت مندانه ی زنان و دختران افغان، یادآوری کرده بودم. در آن مقاله، درونمایه به غایه ای مرتبط بود که با ذهنیت سازی های مثبت، پی گیری مساله ی اناث افغان را با ارزشمندی حضور سیاسی، فرهنگی، هنری و نظامی دربرمی گرفت. در کنار این حقیقت خوش، هنوز تکدر حال توده های وسیعی ناراحت کننده است که در ارتباط به 8 ثور شوم، یک بخش مهم جامعه (طبقه ی اناث) را از گذشته می بُرد و مابقی آن، تا زمان حضور جامعه ی جهانی، حرمان از حقوق انسانی و اسلامی، زنان و دختران افغان را در تحجری هاله می کند که اگر تهدید بنیادگرایی داعشی، در آرزوی حذف آنان است، صدور ایدیالوژی ها، همچنان کمین گرفته اند تا با تظاهر مذهبی، یک بازوی ما را پوش و از کار بیاندازند.
دکان های فروش چادری، با توجیه پوشش محرمیت دینی، اما به این پرسش پاسخ نمی دهند که با تعریف شرع از ستر، نیاز به یک دست سازی با کلیشه ای نمی رود که امروزه زنان ناچار یا تفریح ساز، برای امنیت بیشتر، ترجیح می دهند و می پسندند که کار با روپوش چادری، بهتر از رو سفیدی هایی ست که بدون هراس از شناختن، زنان، دختران، مادران و خواهران با عفت، باسواد و اجتماعی ما را معرفی می کنند.
با هشت ثور شوم، بلایای ایدیالوژی ها، در اصل با «برند» های تنظیمی، جامعه ی زنان و دختران افغان را آن قدر به عصر تحجر نزدیک کردند که اگر سوانح و گذشته ی تاریخی نبودند، نهادینه گی سوء برداشت ها تا جایی تعمیم می یافتند که وضع اسفناک زنان و دختران ما، جزو ریشه های چادری اند.
مراجعه به تاریخ، به مردم ما کمک می کند ضمن آگاهی از اوضاعی که در تجربیات مدنی، ما را با شان و حرمت معرفی می کردند، وقتی وارد حیاط هشت ثور می شوند، بدانند ثقلت بدبختی ها با تغییراتی که در شکل و اندام زنان و مردان ما وارد کرده اند، از کدام فجایع و عقب مانده گی ها حکایت می کنند.
از 7 شوم تا 8 سیاه، در داعیه ی دگرگونی هایی که یک سره به صلاح و فلاح مردم تعبیر می شدند، بیش از دو دهه آن قدر در گرداب مصایب فرو رفتیم که شاهد تاریخ، اگر رخی از حیات و حیثیت یک زن یا دختر افغان را معرفی می کند، درس های آموزنده ای وجود دارند که پس از هفت، هشت و ... هیچ مامولی به درستی انجام نیافته است که تا سقوط حاکمیت ملایان، افغانستان را بهتر تر از گذشته ی آن ها معرفی کند.
تاریخ 8 ثور، با کلیات صوتی، تصویری و نوشتاری در برابر زنان و دختران افغان قرار دارد. این تاریخ با مشخصه ی به کارگیری ابزار جهالت و توحشی که سال ها قبل، ارتجاع اول شد، به زنان و دختران افغان هشدار می دهد، انحراف فکری که با گرایش های مذموم قومی، جلو درک درست را می گیرند، به ویژه برای کسانی گران تمام می شوند که به نام قوم، اما دنبال توجیهاتی می گردند تا چه گونه با کتمان حقایق، به بدبختی های مُهر تایید بگذارند که یک حامی ارتجاع، چه زن یا مرد، با تایید آن، ناخواسته، نادانسته یا ناخودآگاه، تن به ذلت و پستی می دهد.
حامیان دو ارتجاع در افغانستان، زمانی که قربانی عملکرد آن ها می شدند، از عجز عدم یافت پاسخ، به قربانیانی می مانستند که با قبول دشواری، در این تنگنا فشرده شوند که توجیهات قومی، بد را بدتر می سازند.
هشت ثور، تاریخ بدبختی هایی ست که بازنگری به آن، قبل از همه با این حقیقت تلخ به همراه می شود که جامعه ی ما با روپوش سیاسی- مذهبی در تظاهر آشکار، روی تضادی شکل یافته است که در برابر ارزش های دینی، فرهنگی و باور های ما به معنی احترام، حرمت و حیثیت، زیر جهالتی پنهان می شوند که از عقب سیمای سیاه آن دوره، زنان و دختران افغان، شناخته نمی شوند.
توده هایی محروم و تحقیر شده با تکه های وصله و پینه، چیز بیشتری از دومین ارتجاعی نیافتند که شاید برای طیفی از آنان که عیب فکری دارند (حامیان ارتجاع)، عیب شمرده نمی شود.
شرح تصاویر:
زنان و دختران افغان، قبل از 7 ثور؛ زنان و دختران افغان، بعد از 8 ثور.